مسألۀ اصلی این مقاله، «استخراج روشهای تفسیری حاکم بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی» است. به این منظور، کتابهای مختلف ایشان با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شدهاند. هدف این مقاله تبیین چهار اصل «مؤلفمحوری»، «روشمندی»، «مانع نبودن فاصلۀ تاریخی» و «لزوم پرهیز از تأثیر پیشفرضها» در روش تفسیری ایشان است؛ اصولی که تا حدودی در «هرمنوتیک کلاسیک» نیز در نظر گرفته میشوند. ایشان اصل روشمندی را در خدمت مؤلفمحوری قرار میدهند و در مقام کشف مراد کلام الهی، علاوه بر بهرهمندی از روشهای عام ـ که در فهم هر متنی کارآمد هستند ـ از روشهای خاص سهگانۀ «تفسیر قرآن به قرآن»، «تفسیر قرآن به سنت» و «تفسیر قرآن به عقل» نیز بهره میبرند. از منظر ایشان زبان قرآن کریم با «فطرت» و «قوانینی ثابت» منطبق است؛ به همین دلیل، فاصلۀ تاریخی مفسر با عصر نزول، مانع از فهم مراد کلام الهی نمیشود؛ علاوه بر این، در حوزۀ تأثیر «پیشفرضها» نیز ایشان رویکردی اعتدالی دارند و ضمن پذیرش تأثیر برخی پیشفرضها و ضرورت آنها ـ نظیر علوم پایه و لغت عرب ـ به مستور بودن مراد متکلم بر مفسر به دلیل تأثیر کامل پیشفرضهای مفسر، اعتقادی ندارند.