یکی از رویکردهای مهم زبانشناختی در قرن بیستم، زبانشناسی شناختی است. این رویکرد ادعاهای خاصی درباره رابطه زبان و واقعیت و نحوه مفهومسازیها در زبان و ارتباط آنها با ذهن دارد. در این مقاله، نخست دربارۀ ادعای اصلی این رویکرد توضیح کلی میدهیم و اصول مهم آن را برمیشمریم. این اصول عبارتاند از: اصل چشمانداز؛ اصل پویایی؛ اصل دایرةالمعارف؛ اصل کاربرد و تجربه. اصالت تعابیر، مهمترین دستاورد نگاه شناختی به قرآن است که بنابر آن، مفسر باید خود مفهومسازیهای قرآن را اصل قرار دهد، آنها را تحلیل کند و از تحویل و تقلیل آنها به مفهومسازیهای دیگر اجتناب کند. مفسران رویکردهای متفاوتی به مفهومسازیهای قرآن داشتهاند: گاهی به خود آنها پرداخته و گاهی آنها را به مفهومسازیهای دیگری برگرداندهاند. در ادامه، نمونههایی از تأثیر این اصول را در فهم و تفسیر قرآن و سرنوشت اصالت تعابیر در آیات آورده و مواردی از تفسیر تسنیم را بررسی کردهایم.